باید سخت کار کنم تا موفق شوم

باید سخت کار کنم تا موفق شوم

باید سخت کار کنم تا به موفقیت برسم

این باور بسیاری از افراد است که باعث می شود آنها همیشه بیشترین تلاش فیزیکی را داشته باشند و در عین حال کمترین بازخورد را.

اگر از برخی از افراد موفق بپرسید که چطور شد که به موفقیت رسیدید ممکن است که بگویند تلاش فراوان، سختی بسیار، جان کندن و… .

خب ، بله برای من و شمایی که ازبیرون به زندگی این شخص نگاه می کنیم ، کارهایی که او انجام می دهد، می شود سختی و تلاش بسیار اما آیا واقعا همینطور است!

برای خود آن شخص این کار و تلاش زیاد، عشق و علاقه بوده است . مگر می شود شما در کاری علاقه نداشته باشید و در آن به موفقیت برسید و یا پیشرفتی هر چند کوچک در آن بکنید.

به عنوان مثال شما به ورزش فوتبال علاقه مند هستید ولی بروید و وارد ورزش والیبال بشوید ! در صورتی که به آن هیچگونه علاقه ای ندارید . خب این بدیهی است که هرگز انگیزه ای برای انجام دادن آن ورزش ندارید و همین نداشتن انگیزه باعث می شود که هرگز در آن پیشرفتی هم نداشته باشید.

بگذارید کمی بیشتر واژه سختی را بررسی کنیم.

زمانی که سختی در کاری باشد شما هرگز میل به پیشرفت در آن کار نخواهید داشت.

به عنوان مثال هرروز از ساعت نه صبح بسیاری از افراد حرکت می کنند و به سوی محل کارشان روانه می شوند و تا ساعت پنج بعد از ظهر در آنجا مشغول به کار و فعالیت هستند، برخی از آنها برای اینکه مدیر ورئیس آنها، ایشان را اخراج نکند سختی بسیار به خود می دهند ، تلاش های بدون هدف صرفاً برای این که از دید رئیس خود، شخصی پر تلاش و سخت کوش دیده بشوند.

در واقع سخت کوشی آنها تنها هدف آنهاست و اینکه چرا اینگونه سخت کار می کنند و برای چه تلاش می کنند ، برای آن هیچگونه جوابی ندارند.

برای موفق شدن فرش قرمز جلوی ما پهن نمی کنند که بگویند بفرمائید و بروید موفق شوید، هرگز!

این حرف کاملا درست است اما برای موفق شدن هرگز زحمت و سختی زیادی هم نیازی نیست به خود بدهید ! برای درک بهتر این موضوع ادامه مقاله را مطالعه کنید.

شخصی که هدفی دارد و برای آن برنامه ریزی کرده است هرگز این سختی را به دوش نخواهد کشید.

شخصی که به اصول هدف گذاری مسلط است ، هدفی که انتخاب کرده است را مکتوب می کند و روش ها و راه های رسیدن به آن را می نویسد و در نهایت از خود می پرسد چطور آسان تر! چطور راحت تر.

و به مراتب راه ها وروش هایی سهل و آسانتر برای رسیدن به هدف خود انتخاب می کند.

اما شخصی که بر خلاف این فرد هدف ندارد ، همانطور که گفتم سخت کوشی و تلاش او می شود هدف او.

اینگونه افراد هرگز انگیزه ای برای پیشرفت هم نخواهند داشت چرا که این سخت کوشی اجازه نمی دهد در آن ها انگیزه ای برای پیشرفت ایجاد بشود.

اگر قرار بود کسی با سخت کوشی به موفقیت برسد قطعا کارگران معدن موفق ترین افراد حال حاضر بودند.

پس همین موضوع نشان می دهد که بین افراد موفق و سخت کوش تفاوت هایی وجود دارد.